شما در حال مشاهده نسخه موبایل وبلاگ

وبلاگ رسمی روستای سراج آباد(سرخره)

هستید، برای مشاهده نسخه اصلی [اینجا] کلیک کنید.

آرامگاه سراج آباد

یادمه بچگی هام وقتی میرفتم قبرستان روستا سعی میکردم پام رو قبر ها نره :

تا رو یکیشون میرفتم جیگرم آتیش میگرفت .چشامو می بستم تو دلم براشون

صلوات می فرستادم ...

چند سال گذشت... من بزرگتر شدم و مرده ها بیشتر!

قدیمی ها پوسیده تر و جدیدی ها با سنگ های زیباتر!

نمی دونم امروز رو چندتا قبر پام رفت! برای چندتا یادم رفت صلوات بفرستم!

اما راستش امروز یه چیزی فهمیدم!

ما که دلمون نمی اومد حتی روی قبر ها پا بذاریم

این روز ها چقدر راحت از کنار قبرستان رد میشیم و بدون اینک توجه ای به

مرده ها کنیم از کنارشون میگذریم ...

به نظر من آنها زنده هستن ولی در یک دنیایی جدید و ما میتوانیم

با یک صلوات دلشون رو شاد کنیم .

خوبه فقط یک لحظه خودمون رو جای آنها بذاریم!!! الفاتحه.َ

فوتسال بین روستایی

خانه بهداشت سراج آباد

مروری به گذشته

21 بهمن 1393

در نهمین روز از دهه مبارک فجر خانه بهداشت سراج آباد از توابع شهربخش شبانکاره با حضور فرماندار محترم دشتستان و هیات همراه ،ریاست شبکه بهداشت و درمان شهرستان دشتستان و جمعی از اهالی روستا افتتاح گردید .

در ابتدای مراسم افتتاح رئیس شبکه بهداشت و درمان شهرستان دشتستان آقای دکتر علیرضا حاجیونی اظهار کرد که خانه بهداشت سراج آباد برای اولین بار در سال 89 در منزل استیجاری افتتاح گردید و خدمات بهداشتی و مراقبتی را به 163 خانوار ارائه داده است .
دکتر علیرضا حاجیونی در ادامه اظهارتش گفت زمین خانه بهداشت با 325 متر مربع اهدایی دهیار روستا ک آقای خنده می می باشد که با تلاش دفتر فنی دانشگاه علوم پزشکی بوشهر خانه بهداشت سراج آباد با زیر بنا 87 متر مربع ساخته شد و بالغ بر 140 میلیون تومان هزینه خانه بهداشت و تجهیزات بهداشتی و درمانی این خانه بهداشت شده است . و امیدواریم همچون سالهای گذشته خدمات و مراقبتهای بهداشتی توسط بهورز به مردم شریف این روستا با بهتیرین کیفیت ارائه شود.
رئیس شبکه بهداشت و درمان دشتستان در ادامه بیان کرد که هفته یکبار پزشک مرکز بهداشتی و درمانی شبانکاره به همراه تیم دهگردشی در خانه بهداشت استقرار دارد و بیماران را ویزیت می نماید
سپس خانه بهداشت جدید توسط معاون عمرانی فرمانداری آقای افتتاح گردید و فرماندار و هیات همراه از واحدهای مختلف خانه بهداشت بازدید نمودند

بوشهر دشتستان روستای سراج آباد (سرخره)

ستای سراج آباد در محور جاده برازجان - گناوه قراردارد که از این حیث واقعا یک موقعیت

جغرافی بسیار عالی دارد ( فاصله روستا تا بندر گناوه( seaport) حدودا ۴۵ کیلومتر و تا

شهر برازجان ۴۰ کیلومتر هست).

نزدیکترین شهر به روستای سراج آباد شهر شبانکاره هست که مردم روستا بیشتر کارهای

اداری و خرید های خود را در این شهر انجام میدهند.در ضمن روستای سراج آباد زیر نظر

شهرستان دشتستان هست و فاصله آن تا مرکز استان یعنی شهر بوشهر ۸۰ کیلومتر است.

سراج آباد قهرمان جام خلیفه ای دهه 60

بازيهاي روستا

بازيهاي روستا

چند بازي بود رايج بين ما در روستا

هر زمان يك بازي آن بود كار بچه ها

سادگي در كار ما بودو صفاي روستا

در كنار كار ودر س ما و وقت بچه ها

هفت سنگ بازی، بازي محبوب ما

در فضاي باز و جاي خر منا

بود قايم موشك ما ،بي صدا

دركنار خانه ها ، در كوچه ها

گاه هم يك قل دوقل بود كار ما

يا كه مي شد بازي گرگم به هوا

در درون نخ قطاري مي شديم

با تحرك جمعي از ما بچه ها

فرصتي مي شد عمو زنجيرباف

حين بازي مي شديم مثل كلاف

توشله بازي رونق خوبي كه داشت

گاه ظهر وسايه اي در كوچه ها

آب وگل بازي كه دائم برقرار

چون كه جاري بود آب از هر كنار

با شاخک گاه در زير درخت

صيد گنجشك است خود يك كار سخت

پاره ميشد گاه چند جا از لباس

از خزيدن هاي كوه و از هراس

چون کوه نوردی بود خود در ذات ما

كوه مي رفتيم در اطراف روستایما

توپ بازي هم كه عشق بجه ها

لذتي هم داشت در دوران ما

چند بازي بود که رفته از یاد ما

مثل بلی بازی و تیرماره بازی و امثالها

وقت ما پر مي شد از اين كارها

گرچه ساكن بوده ايم در روستا

من به يادش گاه حسرت ميكشم

بود شيرين جمع بازيهاي ما

حال آن دوران و بازيها گذ شت

حسرتش بر شعر شاعر هم نشست

اين است رسم روزگار

گاه شيرين است و گاهي يادگار



مسجد روستای سراج آباد (سرخره)

هسته مرکز ده مسجد زیبا آنجاست

هر زمان بانک اذانی و نمازی بر پاست

عشق ودینداری مردم که به مسجد زیباست

جلوه دین خدا در عمل ما آنجاست

چه جماعت چه فرادا چو شود وقت نماز

زن ومرد ده ما وقت نمازش آنجاست

مسجدی بوده قدیمی وستونهای بزرگ ودرباز

درهمین دوره ما مسجد ده شد نوساز

شکل زیبای جدیدش شده نورانی وباز

هم فضا دارد وهم جاذ به راز و نیاز

به محرم ، رمضان محفل ومجلس برپاست

وخطاب علما جمله از آن دین خداست

از عزاداری آنجا به محرم که شکوهش زیباست

می برد کل عزیزان عزادار چو مجلس بر پاست

بیرق سبز وآن نخل سیه پوش از آنجا برود

دور ده سنت ما ،برکت ده از آنهاست

چون مساجد همه جا جلوه روحانی آنجا هستند

در عمل مردم ما خوب به آن دل بستند

این حکایت خودش از مسجد ما هم پیداست

گرچه ده جمعیتش کم شده اما به محرم آنجاست

خانه چون خانه آلله و دلها آنجاست

مسجد سراج آباد که چند قرن امید دلها ست

قرنهای دگر از عمر بشر هم برود

مسجد سراج آباد به حق رونق آن پابرجاست


شعر زیبا در مورد روستا

گوشه دنج جهان است روستا
خلوت باغ جنان است روستا
دشت و صحرایش همیشه نوبهار
جلوه رنگین کمان است روستا
مردمش آرام فضایش بی صدا
چون کلاس امتحان است روستا
کوچه باغ ها مرکز آرامش است
داروی روح و روان است روستا
در وجود جمله مهر و عاطفه
مردمانش مهربان است روستا
دخترانش با حجاب و با ادب
چون پری باشد زنان روستا
با محبت پیرمردانش همه
همچو قلب نوجوان است روستا
راه ندارد اندر آن دزدان چو شهر
در امان از رهزنان است روستا
در ده ما نیست بازار سیاه
فاقد جنس گران است روستا
بر خلاف شهر بی دوز و کلک
صاف و ساده مردمانش روستا
حیف و صد حیف از جور زمان

چو غریب بی نشان است روستا



میبرم لذت من از آب و هوای روستا/کوه و دشت و چشمه و بانگ ونوای روستا

صبحدم بیدار میگردم من از بانگ خروس/تا کنم رو سوی درگاه خدای روستا

میبرم لذت من از آواز چوپانش ولی/لذتی بس بیشتر از کدخدای روستا

گله می آید ز دشت و کوچه ها پر می شود/از صدای بع بع بزغاله های روستا

گاو با گوساله و بزغاله و مرغ و خروس/پرسه هر یک میزنند در لابلای روستا

جای بنز و پاترول و پیکان بود اسب و الاغ/مرکب رهوار بی چون و چرای روستا

کربلایی اصغر و مش قاسم و حاجی رجب/پیر مردان غیور و باصفای روستا

دخترانش شال می بندند دور سر که هست/در میانش مهره ای از کهربای روستا

میرسد درصبح باران عطر و بوی کاهگل/از در و دیوار و بام هر سرای روستا

هست بازار طلا در روستا بی جلوه چون/خرمن گندم بود کوه طلای روستا

در عروسی بارها دیدم که شبها همچو ماه/می درخشد دست داماد از حنای روستا

از زنانش درس عفت باید آموزیم هست/مایه عز و شرف حجب و حیای روستا

هر چه میگردم درون شهر می بینم که نیستآن کلاه و گیوه و شال و قبای روستا

بنده «سیمرغم »نمی خواهم ببینم هیچ وقت/خشکی و ویرانی و مرگ و

فنای روستا



روستا...♥

ولات.روستا،ده،محل،هر چه که مي ناميدش مظهر سادگيست، نماد صميميت و صفاست،

هنوزم بي آلايشي هديه ي درخشان روستاست.

روستا يادگار پدربزرگ هاي مهربانمان هست که دستهاي پينه بسته ي بي منت شان را هنوز سمبل مردانگي ميدانيم و عبادت، روستا آلبوم رنگارنگ کودکي هايمان هست،

کودکي هايي که دلمان هنوز هم لک ميزند برايش، روستا پرورشگاه افکاريست که از گل سرسبد آن صداقت مي تراود و از بر درختش محبت.

روستا بوي بوسه هاي مادر بزرگ هايمان است.

روستا نواي دلنشين هي هي و هيهاي چوپان است.

روستا صدايي به بلندي سکوت را دارد که آرامش را معنا مي دهد....

جام رمضان و قهرمانی تیم سراج آباد در سال 1391..

1
2
3